۱۳۹۰/۰۳/۱۰

دروغهایی که حاصل ان روی کار امدن خمینی و رژیم جمهوری اسلامی شد

در روزهای اخیر همگان شاهد نوعی اعتراف از جناب اقای اکبر گنجی در اکثر رسانه ها و شبکه های اجتماعی اینترنتی بودیم و مبنی بر اینکه ایشان مدعی شدند که در مورد زمان قبل از انقلاب پنجاه و هفت به مردم دروغ گفته اند که در زندانهای شاه بیش از یکصدوپنجاه هزار زندانی سیاسی وجود دارد ،ما به دروغ می‌گفتیم حکومت شاه صمد بهرنگی را کشت، ما به دروغ گفتیم حکومت شاه صادق هدایت را کشت،‌ ما به دروغ می‌گفتیم حکومت شاه دکتر شریعتی را کشت. همه‌ی این دروغها را گفته‌ایم،آگاهانه هم گفته‌ایم.
 البته نمونه های دروغگویی اقایان بیش از این است که بعدها حتما لب به اعتراف اگاهانه خواهند گشود.

اما روی صحبت من با این افراد که نسل من انها را به خوبی میشناسد، است و ان اینکه جناب اقای گنجی به چه دلیل  مجبور هستید دروغ بگویید؟ چرا قبل از اینکه تن به این حقارت دهید و مردم یک کشور را از تریبونهایی که در اختیار دارید فریب دهید،یکبار هم ازادانه سعی کنید حقایق را بگویید و کشوری را که با دروغهای شما به خرابه تبدیل شده و اعتیاد و فساد و قتل و خرافات دینی  سر تا سر ان را فرا گرفته و رخنه در فرهنگ ایرانیان کرده است و به اشغال یک مشت اخوند بد صفت افتاده است، را نجات دهید.
                                                                              
بهای این دروغهای شما؛ هشت سال جنگ تحمیلی،ویرانیها و خرابیها و از بین رفتن جوانان این مرز و بوم،اعدام و تیر باران و سنگسار،زندانهای مخوف و شکنجه های قرون وسطایی،پایمال شدن حقوق زنان،غارت و از بین بردن منابع ملی ،دروغ ،تهمت،تجاوز وازار و اذیت همه اقشارمردم بوده است و روز به روز هم به شدت ان افزوده میشود تا جایی که چند میلیون ایرانی در حال  حاضر مجبور است به کشورهای دیگر پناهنده شوند که در بدترین شرایط روزگار را سپری میکنند.  
در راستای دروغهای شما یک سئوال برای من ودیگر هموطنانم به وجود می اید که چرا باید در هر دوسوی ازادی خواهی ملت ایران اشخاصی مانند اکبر گنجی همیشه حضور فیزیکی و فکری و رسانه ای داشته باشند؟ هم در بر کناری شاه و روی کار امدن خمینی و هم اینکه برای بر کناری دار و دسته خمینی و روی کار امدن یکسری افراد که در دوران اصلاحات ثابت کردند که انها هم رادیکال هستند و خودی و نا خودی را در همین دولت اصلاحات به جامعه ایرانی معرفی نمودند،نقش ایفا کنند؟  
ایا نسل من که حاصل دروغهای شما را چه با خمینی و چه بعد از خمینی تجربه کرده این حق را ندارد برای اینده خود تصمیم بگیرد و ازادانه خواهان نابودی رژیم جمهوری اسلامی باشد و از اینکه در مقابل افرادی که خواهان اصلاح این رژیم و دولت حاکم میباشند،ایستادگی کند و به اینکه جنبش مردمی را که سالهاست با شعارهای الله اکبر به دور باطل رساندند،بیدار و بگوییم ما خواهان یک دولت مردمی و غیر دینی و سکولار هستیم. اما در اخر نا گفته نماند جناب اقای گنجی؛ دیگر دروغ نگویید چون با توجه به اینکه مردم ایران تا به امروز تاوان دروغهای شما را داده اند،اما با گذشت هستند و شما را به خاطر شجاعت اعترافتان شاید ببخشند.

۷ نظر:

  1. حالا چرا گیری دادی فقط به گنجی ... همه از جمله عالیجناب نوری علا استاد سکولاریسم که خود از حکومت اسلامی در اول انقلاب دفاع می کرد ( رجوع به روزنامه ی ایرانشهر ). یا همین خرسندی جان که فریاد اماما سر می داد .

    همه شان سر و ته یک کرباس بودند حاج آقا

    پاسخحذف
  2. خوشبختانه حاج اقا نیستم. در ضمن اگر توجه کرده باشید به همفکران اقای گنجی اشاره شده. گنجی را نام بردم چون انتظار از او بیش از این بود اما فرصتی که در اختیار داشت را به درستی از استفاده نکرد. او هم گام در راهی نهاد که در جال جاضر ان را دروغ میخواند .من به عنوان یک جوان ایرانی باید این حق را داشته باشم و بدانم چه کسانی این رژیم جهل و دروغ و جنایت را به ما انداختند؟ به نظر من بهتر نیست خودمان که نسل سوخته این دروغها بودیم برای اینده مان تصمیم بگیریم؟ در ضمن کسانی را هم که نام بردید اگر در مسیر گذشته خود گام بردارند مانند اکبر گنجی ها در ذهن من و ما خواهند بود.

    پاسخحذف
  3. این گنجی توی بیت مکیرم شیرازی سوگوله بود هنوز که هنوزه اقا بفکرش هست

    پاسخحذف
  4. گنجی شخص بی باطن درغگوئی بیش نیست.اصلا کسی سال انقلاب او را نمیشناخت تا به حرفش اعتنا کند

    اعترافش به دروغگوئی خودش دروغ است.بی باطن شهرت طلب

    پاسخحذف
  5. آقای گنجی بسیار غلط کرده که از طرف انقلابیون سال ۵۷ اظهار وجود کرده و سخنرانی میکند. آقای گنجی هرگز نمونه یک انقلابی راستین نبوده. آقای گنجی از ان جماعتی است که مهندس بزرگان با طعنه آنها را "انقلابیون پس از انقلاب" نامید، موجوداتی فرصت طلب و همه چیز خوار که از شرایط بی نظمی پس از انقلاب سو استفاده کرده و ریشی گذاشتند و با فرصت طلبی خود را انقلابی جا زدند. اگر کتب آقای گنجی را خوانده باشید، میبینید که تعبیر ایشان از انقلابیگری، چیزی جز چماقداری نیست. این با عملکرد خود ایشان در اوایل سالهای پیروزی انقلاب و بعد از ان مطابقت کامل دارد. آقای گنجی و دوستانش در اوایل انقلاب درکنار دانشگاه تهران، مشغول اسید پاشی به صورت زنان بی حجاب بودند و با پونز روسری بدحجابان را به پیشانی میچسباندند تا به وظیفه شرعی خود عمل کنند. به حین دلیل هم به "اکبر پونز" معروف شده بود. حالا باید پرسید کدام انقلابی چنین عمل وحشیانه ای را انجام میداده است؟
    انقلاب سال ۵۷ با اندیشه ملیون و سازمانهای چپ بالاخص سازمان مجاهدین و سازمان چریکهای فدایی خلق شکل گرفت. امثال خمینی و پیروانش از قبیل گنجی ها دزدان انقلابند و بسیار مسخره است که حالا اینها هم لیدر فکری ما شده اند و هم برای ما تاریخ انقلاب را مینویسند. آقای گنجی قبل از هر چیز باید راجع به گذشته ننگینش، سابقه خدمتش در وزارت اطلاعات توضیح دهد و از خود رفع اتهام نماید.
    البته خمینی و یارانش بسیار به مردم دروغ گفتند، این بجای خود ولی انقلاب ایران ریشه در کودتای ۲۸ مرداد دارد که نه تنها دروغ نیست که اسناد متعددی آنرا اثبات میکند. سالها سرکوب و اختناق پهلویها نیز از دیگر عوامل انقلاب بود. حال اگر آقای گنجی و مرادش خمینی برای انقلابی نمایی نیاز به دروغگویی داشتند، این البته امر دیگری است.

    پاسخحذف
  6. دوست عزیز من فرقی بین مجاهدین و سازمانهای چپ مخصوصا خود فدائیان خلق ،با امثال گنجی ها نمیبینم. هر کدامشان به گونه ای ما را به یغما بردند. من بر این باور هستم که این گروههایی که نام بردید خود هم نمیدانستند چه میخواهند. دلایلی کافی برای از بین بردن رژیم شاه نمی بینیم که مبتنی بر غارت کشور و کشتار هموطنانمان باشد،یک جریان خارجی برای جلوگیری از پیشرفت ایران در سطح بین المللی چه سیاسی و چه اقتصادی وجود داشت که با نادانی و تندروی بیش از حد این گروههای نامبرده به ثمر نشست و کشورمان را چند روزه به دست نااهلان سپردیم و بازنده اصلی خود من و شما بودیم و همه ملت ایران.در واقع در این چند سالی که در خارج از ایران بودم کاملا متوجه شدم که چه دلایلی برای نابودی ایران داشته اند تا جایی که در حال حاضر در همین کشور فرانسه به جز پاریس در هیچ جایی نمیتوانید یک کتاب به زبان فارسی در کتابخانه ها یافت کنید. این یک نمونه از کلاهی بود که بر سرمان رفته.

    پاسخحذف
  7. منظور گنجی نسل وی و کسانی هستند که با هر عقیده ای انقلاب کردند. حرفش این است که شاه بد بود اما نه آن اندازه که درباره وی اغراق شده. جمهوری اسلامی از شاه هم بدتر است. اما بدتر از همه اینها دروغگویی و تهمت زدن و توهین کردن به کسانی است که عقیده ای متفاوت یا مخالف ما دارند. متاسفانه هنوز بسیاری از ما به جای باور واقعی به آزادی بیان و پرهیز از شعار دادن بی مورد، همچنان در پی یافتن مقصر و اتهام زدن به دیگر گروه ها و اندیشه های سیاسی هستیم. آن هم در جایی که بیش از هر چیز دنبال مسوولیت پذیری و این که برای درست شدن این اوضاع چه باید و می توان کرد باشیم.

    پاسخحذف