۱۳۹۱/۰۲/۱۲

پیام رضا پهلوی به مناسبت فرا رسیدن روز جهانی کارگر




دوازدهم اردیبهشت، اول ماه مه،

کارگران و زحمت کشان عزیز ایرانی

 روز جهانی کارگر، نماد جشن کار و پاسداشت از زحمات کارگران و همچنین نمـاد همبستــگی طبقـه کارگـری جهت احقـاق حقوق و بیـان خواستـه هـای بــه حق خـود علیـه بی عدالتی های ناشی از بعضی سواستفاده های نظام سرمایه داری است. این روز بر همه شما عزیزان زحمت کش خجسته و شاد باد.
در حالی که در بیشتر کشورهای دنیا شاهد تجمعات و تشکلات بزرگ کارگری که برای بیان مطالبات خود و گرامیداشت این روز باشکوه به خیابان ها می آیند هستیم، در ایران تشکل های مستقل کارگری تحت شدیدترین فشارها از سوی حاکمان نظام مستبد دینی کشورمان می باشند. در چنین روزی، تجمعات کارگری همواره با موج گسترده دستگیری، زندان، شکنجه، اخراج و خشونت روبرو شده اند. فعالین سندیکاها و دیگر تشکل های کارگری تنها به دلیل بیان حقوق انسانی خويش، روزگار را در زندان ها به سر می برند .
نظام مافیایی جمهوری اسلامی، با اعمال سیاست های اقتصادی ویرانگر، اختلاس های کلان و با سواستفاده از ثروت های ملی مردم ایران، از فرصت استفاده کرده و با سرکوب خواسته های به حق و آزادی های بدیهی و اولیه طبقه کارگری، بیشترین فشار را بر میلیون ها کارگر زحمتکش ایرانی که در شرایط بسیار سخت و دشوار معیشتی به سر می برند،  وارد می کند.
متاسفانـه، به سبب بی کفایتی حاکمــان غارتگــر جمهوری اسلامی در اداره امـور مختلف کشور، رشد بی سابقه بیکاری، کاهش و حذف دستمزدها، حقوق معوقه، عدم امنیت شغلی، نقض حقوق کار، بهره کشی از نیروی کار کودکان، عدم امکانات ایمنی در محیط کار و گرانی های کمرشکن در طی سی و سه سال گذشته، زحمتکشان و کارگران ایرانی را در منجلاب فقر و فلاکت فرو برده است.
ایران مرفه برای هر ایرانی
ایران از لحاظ ذخایر نفت و گاز، در رده دوم جهان قرار دارد. پانزده مرز آبی و خاکـی، یکی از مطلوب ترین شرایط جغرافیایی را برای اقتصاد آن به وجود آورده است. سرزمین گسترده آن با تنوع اقلیمی اش، زمینه مناسبـی را برای کشــاورزی ایجاد کــرده است و منابع گرانبهـایی را در اختیار دستگاه های تولیدی آن قرار می دهد. جمعیت هفتاد و پنج میلیون نفری ایران، بازار لازم را به تولید کنندگان عرضه می کند؛ سرزمینی با جمعیت جوان که دارای سرمایه های با ارزش انسانی است.

ایران به راستی مرزی است پُرگهر
بخش بسیار بزرگی از این امکانات بی همتا، در رویارویی با بن بست های بر آمده از نظام جمهوری اسلامی، به هرز رفته اند و می روند.  البته طی سی و سه سال گذشته، برای آشتی دادن این نظام با پیشرفت اقتصادی تلاش های فراوان انجام گرفت. شماری از مهم ترین چهره های نظام حاکم به این باور رسیدند که شرط بقای ولایت فقیه، بیرون آمدن از تنگناهای اقتصادی است. در دستگاه تکنوکراسی کشور نیز چهره هایی، گاه صادقانه، اعتقاد داشتند که حتی با وجـود حاکمیت کنونــی، می تـوان اقتصاد را از بن بستی که در آن گرفتار شده است، نجات داد.  با استفاده از نسخه های شناخته شده دوران معاصر، از «سوسیالیسم» گرفته تا «لیبرالیسم»، برای آشتی دادن نظام جمهوری اســلامی با پیشرفت اقتصادی  تلاش های زیادی انجام گرفته است.
همه این تلاش ها در شنزار جمهوری اسلامی فرو رفت و روشن شد که همزیستی جمهوری اسلامی و پیشرفت اقتصادی، جمع اضداد است. با اینکه تمامی تلاش های ارزشمند تکنوکرات های نظام که با تدارک برنامه های پنج ساله اول تا چهارم صادقانه در خدمت «اصلاحات» اقتصادی قرار گرفتند، سقوط رویاهای خود را به چشم دیدند و دریافتند که «اقتصاد ناپایدار و آمیخته با فساد» تنها الگویی است که نظام جمهوری اسلامی توانسته به دنیا ارایه دهد. اینچنین عدالت اجتماعی در اجرای اندیشه های اقتصاد اسلامی و انسان ساز بنیانگذار این رژیم غیرانسانی، به نابودی و نیستی کشانده شد.   
 هم میهنان عزیزم
هوشیار باشیم که برای خروج از انحطاط و دستیابی به اقتصادی پویا، برای بازگرداندن «فضای اعتماد» به نیرو های خلاق کشور، ازکارگران زحمتکش گرفته تا سرمایه گذاران و صادر کنندگان و مخترعان، اقتصاد ملی کشورمان به شرایــط بین المللی مساعد نیــاز دارد. تاکید بر منافع ملی ایــران به معنای ستیزه جویی با قدرت های دور و نزدیک نیست. کشور ما می تواند به یکی از ستون های استوار همگرایی منطقه ای بدل شود، در سازمان های اقتصادی بین المللی نقش فعالی بر عهده بگیرد و برای دستیابی به بازار های جهانی و بـرخورداری از سرمایه و تکنولوژی پیشرفتــه، بهترین روابط را با قطب های پویــای اقتصادی برقرار کنــد. در چهارچـوب همین «فضای اعتماد» است که می تــوان برگ های برنده ایران را در خدمت توسعه ملی به کار گرفت.
پیشرفت اقتصادی ایران، در گرو تامین عدالت اجتماعی است. بدون مبارزه با نابرابری ها میان مناطق و اقشار گوناگون کشور، دستیابی ایران به ثبات و امنیت امکان پذیر نیست. بخش مهمی از درآمد های حاصل از نفت و گاز ایران باید در خدمت تامین عدالت اجتماعی به کار افتد، بی آنکه تعادل های اقتصادی بنیادی دچار اختلال شود. 
تامین امکانات برابر برای همه، به ویژه در عرصه های آموزشی و بهداشتی، به معنای ریخت و پاش و بی انضباطی مالی نیست. عدالت اجتماعی با کار آمدی اقتصادی و حفاظت محیط زیست آشتی پذیر است و حتی شرط لازم برای دستیابی به توسعه پایدار است.  
در چنین شرایط دهشتناک اقتصادی کشورمان، من بار دیگر از همه نیروهای سیاسی و مدنی ایرانی داخل و خارج از کشور، دعوت می کنم، تا برای حمایت و پشتیبانی از طبقه بزرگ زحمتکش کارگر کشورمان، با همدلی و اتحاد، پیرامون هدف مشترک یعنی «اقتصاد پویا برای برقراری برابری و عدالت اجتماعی برای همه ایرانیان»، به پا خیزند و کشور را از این بحران اقتصادی که ناشی از وجود و دوام این رژیم غارتگر و غیرمردمی است، نجات بخشند.
خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی

۱۳۹۰/۱۱/۱۰

ماهاتما گاندی رهبر مبارزات بدون خشونت


ماهاتما گاندی رو بهتر بشناسیم

زاده: ۲ اکتبر ۱۸۶۹ - درگذشت: ۳۰ ژانویه ۱۹۴۸) (۱۰ مهر ۱۲۴۸-۹ بهمن ۱۳۲۶) رهبر سیاسی و معنوی هندی‌ها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. او در طول زندگیش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد می‌کرد. فلسفهٔ بی‌خشونتی گاندی که خود نام ساتیاگراها (در سانسکریت به معنای تلاش و کوشش برای رسیدن به حقیقت؛ تحت‌اللفظی: محکم گرفتن حقیقت) روی بسیاری از جنبش‌های مقاومت بدون خشونت در سراسر جهان و تا امروز تأثیر گذارده‌است.
تلاش برتلاش برای استقلال
گاندی برای وحدت میان مسلمانان و هندوهای کشورش یک ماه روزه گرفت.و در راه پیمایی نمک از 12 مارس تا 6 آوریل 1930 به همراه چند صد هزار نفر هندی 400 کیلومتر از احمد آباد تا ساحل داندی راه پیمود تا از آب دریا نمک بگیرد و با این عمل قانون مالیات نمک را بی اعتبار کرد. این مبارزه با دعوت هندی ها برای تحریم کالاهای انگلیسی بود و با بازتاب جهانی روبرو شد و نهایتا" انگلیسی ها مجبور به مذاکره شدند.هندی ها با کمک روح بزرگ(ماهاتما) در سال 1947 توانستند استقلال کشورشان را به دست آورند.ای استقلال

چنتا نکته از ماهاتما گاندی
دانش الهی از راه کتابها کسب نمی شود. بلکه باید آن را در وجود خود درک کرد . ماهاتما گاندی
وظیفه ما نیست که خطای دیگران را جستجو کنیم وبه قضاوت درباره دیگران بنشینیم.ما باید تمام نیروی خویش را برای قضاوت در کار خودمان صرف کنیم و تا وقتی که حتی یک خطا در خود می بینیم حق نداریم که در کار مردم دیگر دخالت کنیم . ماهاتما گاندی
عدم خشونت فقط وقتی خواهد بود که ما کسانی را دوست بداریم که از ما نفرت دارند. می دانیم که عمل کردن به این قانون بزرگ محبت چقدر دشوار است. اما آیا انجام تمام کارهای بزرگ دشوار نیست؟ . ماهاتما گاندی
برای کسی که اندیشه عدم خشونت را در خود پرورده است تمام عالم یک خانواده است. نه ترسی به دل دارد و نه کسی از او می ترسد . ماهاتما گاندی
هدف ، همـواره از ما دور می شـود ، هر چه به پیشــرفتهای بزرگـتری نائل آییــم، بیش تر به بی ارزشی خود پی می بریم. شادمانی در تلاش نهفته اسـت نه در دستیابی به هدف. تلاشٍ تمام و کمال، عین پیروزی است . ماهاتما گاندی
من به کسانی که از مذهب خود با دیگران سخن می گویند و تبلیغ می کنند مخصوصاً وقتی که منظورشان این است که آنها را به دین خود در آورند هیچ اعتقاد ندارم. مذهب و اعتقاد با گفتار نیست بلکه در کردار است و در این صورت عمل هر کس عامل تبلیغ خواهد بود . ماهاتما گاندی
این مرزها را هرگزخداوند به وجود نیاورده است . ماهاتما گاندی
هیچ چیز نمی تواند مانع آن شود که به همسایگان خویش در ماورای مرزهای خود نیز خدمت کنیم .
گاندی وگیاه خواری
گیاه خواری
گاندی در دوران کودکی گوشت خوردن را تجربه کرد. چرا که اولا فردی کنجکاو بود وثانیا دوست صمیمی وی شیخ مهتاب او را به خوردن گوشت ترغیب می‌کرد.
ایده گیاهخواری ونخوردن گوشت ریشه‌های عمیقی در آداب و سنن هندوها وجائین‌ها درهند وسرزمین مادری هند یعنیگجرات دارد به طوریکه بسیاری از هندوها گوشت نمی‌خوردند وخام خوار بودند وخانواده گاندی هم مستثنی نبود. گاندی پیش از رفتن به لندن برای ادامه تحصیل به مادرش، پوتلی بایی، وعمویش، بچارجی سوامی، قول داد که در لندن لب به گوشت نزند الکل مصرف نکند ودرگیر بی بند وباری جنسی نشود. او به امساک خویش پایبند ماند وبجای تلاش برای تعیین نوع خوراک به ارائه فلسفه‌ای همت گماشت که در طول زندگی آنرا مبنای امور خود قرار دهد. وقتی به سن میانسالی رسید یک خام خوار تمام عیار بود. وی مقاله‌ای در این مورد نوشت که بخشهایی از آن در نشریه انجمن خام خواران لندن بنام گیاهخواری منتشر شد. دراین ایام افراد صاحب نظر زیادی به او الهام دادند وحتی با رئیس انجمن خام خواران لندن دکتر ژوسیا اولد فیلد دوست شد.مهانداس جوان همچنین با مطالعه کتاب هنری استفن سالت با رهبر پیشگام گیاهخوری دیدار کرد وبا اوهمراه شد. گاندی زمان زیادی از حضور خود در لندن را صرف ترویج گیاهخواری کرد. از نظر وی تغذیه گیاهی نه تنها نیازهای بدن را تامین می‌کرد بلکه در مقایسه با مصرف گوشت مقرون به صرفه هم بود. کما اینکه امروزه نیز گوشت در مقایسه با میوه جات، حبوبات و سایر گیاهان گرانتر است. همچنین بسیاری از هندیهای وقت که با کمی درآمد دست به گریبان بودند خام خواری را نه یک سنت روحانی صرف بلکه یک رویه عملی و مناسب می‌انگاشتند. اودر مدتهای طولانی روزه می‌گرفت واز آن بعنوان یک ابزار مبارزاتی استفاده می‌کرد. با اعتصاب غذا آنقدر به مخالفان فشار می‌آورد تا خواسته‌های او را تامین کنند. درخود بیوگرافی وی اشاره کرده‌است. که خام خواری سرآغاز پای بندی جدی وی به آیین برهمایی بوده بدون کنترل جامعی برنوع خوراک، وی در گام برداشتن در مسیر آئین برهما به شکست می‌رسید.